بلد نیستم...
کوچهها را بلد شدم
خیابانها را بلد شدم
ماشینها را، مغازهها را
رنگهای چراغ قرمز را
جدول ضرب را حتی
و دیگر در راه هیچ مدرسهای گم نمیشوم, ولی... هنوز گاهی میان آدمها گم میشوم ...
آدمها را بلد نیستم...
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۱ ساعت 19:15 توسط سحر ذبیحی
|
اینجا،وبلاگ دانشجویان فیزیوتراپی 89 دانشگاه تهران میباشد.برای رفتن به بخشهای مختلف این وبلاگ میتوانید به بخش پیوندهای وبلاگ رجوع کنید.